فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

یه راه دیگه برای اینکه بگین یه نفر تنبلی یا کم‌کاری می‌کنه یا شدّت چیزی کم شه، اینه که از فعل زیر استفاده کنین

Slack off:
1. to become lazy or inefficient

Near the end of the school year, Sara began to slack off, and her grades went down.
نزدیک به آخرای سال تحصیلی، سارا تنبلیش گرفت و نمراتش افت کرد

2. to work less hard than is usual or necessary

Workers tend to slack off on Mondays and Fridays.
کارگرا معمولاً روزای دوشنبه و جمعه کم‌کاری می‌کنن

3. to become less severe or extreme

If this rain would slack off, we could finish the work outside.
اگه شدّت این بارون کم بشه، می‌تونیم کار بیرون رو تموم کنیم


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 7 شهريور 1392برچسب:انگليسي-جملات کاربردی زبان انگلیسی-مترجمي زبان, | 17:52 | نویسنده : Kalamollah |

یه راه دیگه برای بیان «پایین اومدن سطح معیارها یا نمرات» استفاده از فعل slip است:

Many people feel standards have slipped.
خیلی از مردم احساس می‌کنن سطح معیارها پایین اومده.

I have to know why your grades are slipping.
باید بدونم چرا نمراتت دارن پایین میان.


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 7 شهريور 1392برچسب:انگليسي-جملات کاربردی زبان انگلیسی-مترجمي زبان, | 17:46 | نویسنده : Kalamollah |

کاهو Lettuce
کلم Cabbage
هویج Carrot
تُرُب Radish
چغندر Beet
فلفل دلمه ای Bell peppers
کرفس Celery
ذرت Corn
گل کلم Cauliflower
شلغم Turnip
پیازچه Green onion/Scallion
کدو Squash
کدو سبز Zucchini
سیر Garlic
سیب زمینی Potato
کلم بروکلی Broccoli
پیاز Onion
خیار Cucumber
بادنجان Eggplant
---------
کاربرد:
Could I have a kilo of potatoes, please
میشه یک کیلو سیب زمینی بهم بدین لطفا؟
Sure
حتما
And have you got any apples?
سیب هم دارین؟
Yes, how many would you like?
بله، چند تا میخواید؟
I'd like two. Are they ripe?
دو تا میخوام.سیبها رسیده هستند؟
Yes, they're
بله.


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 7 شهريور 1392برچسب:انگليسي-جملات کاربردی زبان انگلیسی-مترجمي زبان, | 17:28 | نویسنده : Kalamollah |

گردگیری کردن مبلمان Dust the furniture
طِی کشیدن کف Mop the floor
گذاشتن کتابها سر جاش Put away the books
ساییدن (سابیدن) سینک Scrub the sink
عوض کردن ملحفه ها Change the sheets
تمیز کردن روی کابینتها (یا اُپن و...) Wipe the counter

 

یک معنی دیگه که pick up داره "یاد گرفتن" هست. به مثال زیر دقت کنید:
Maryam picks up math easily
مریم ریاضی رو خوب (یاد) میگیره.

 

 

یه راه دیگه برای اینکه بگیم «اشکالی نداره»: never mind

"I'm afraid I've lost that wallet you gave me."
"Never mind. I can buy you another one."
متأسفانه اون کیف پولی رو که بهم دادی، گم کردم.
اشکالی نداره. می‌تونم یکی دیگه برات بخرم.


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 7 شهريور 1392برچسب:انگليسي-جملات کاربردی زبان انگلیسی-مترجمي زبان, | 17:25 | نویسنده : Kalamollah |

I'm green with envy!
دارم از حسادت می ترکم!

Put yourself in my shoes.
خودتو بذار جای من .

We are of the same mind .
هم عقیده هستیم.


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 7 شهريور 1392برچسب:انگليسي-جملات کاربردی زبان انگلیسی-مترجمي زبان, | 17:24 | نویسنده : Kalamollah |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 27 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • مهندس احمدی